همداستان - چگونه آدمی همانگونه میشود که هست!

تو عمری با سکوت خود مرا آزار می دادی ، صدایت میزنم حالا برای مردم آزاری :رجا

همداستان - چگونه آدمی همانگونه میشود که هست!

تو عمری با سکوت خود مرا آزار می دادی ، صدایت میزنم حالا برای مردم آزاری :رجا

هنر هفتم!!!

امروز هفتمین روز درگذشت رضا بروسان عزیز است 

شاعری غرقه در بیابان است

و ا‍‍ ژ ه هایش نوشت باران است

آینه با لبی پر از خون گفت :

روز هفت رضا بروسان است

رجا

شب رضا بروسان

بسمه تعالی

مراسم (( شب رضا بروسان)) با حضور جمعی از شاعران و هنرمندان در مشهد خیابان سناباد سلمان فارسی شش برگزار شد .

در این مراسم شاعران و هنرمندان به شعرخوانی و بازگو نمودن خاطرات خود از این شاعر درگذشته مشهدی پرداختند.

آقایان  حسین ،اکبر ، جواد و دو خواهر مرحوم بروسان و فرزند بازمانده ی وی بنام مجتبی در این جمع حضور داشتند.

آقای جواد کلیدری از دوستان نزدیک رضا بروسان از مهمانان ویژه ی این مراسم بود که سخنانی راجع به ابعاد شخصیتی وی ایراد کرد


آقایان و خانمها: غلامعباس ساعی   جواد کلیدری- رضا رجبی (رجا)-  رحمتی احسان براتپور- مهدی احراری- دلدار بهاری- حسین صالحی - زهرا وحدتی- محسن تیموری -رضایی سید مسلم موسوی هادی جهان آبادی محمد رضا سرسالاری سهراب گل هاشم ایمان ژاله- یاوری .. در این مراسم اشعار ،خاطرات و دل نوشته هایی را در رثای غلامرضا بروسان و همسرش الهام اسلامی و دختر خردسالش بنام لیلا قرایت کردند. و آقای داوودی در مدح امام حسین (ع) نفس خویش را آزاد کرد .

این مراسم از ساعت شش و نیم بعد از ظهر روز شنبه 19 آذر در مکان پیش گفته برگزار و تا ساعت 9:30 شب ادامه داشت .

رجا

لینک گزیده خبر در قدس: 

http://qudsonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=23198

مرثیه هایی برای رضا بروسان

تقدیم به رضا بروسان :

آسمان برد خنجر شب را ، پشت ابری سیاه پنهان داشت

ساعت هفت صبح می چرخید عقربه نیش در گریبان داشت 

جاده می رفت وباز برمیگشت ... صبح روز دوشنبه هل می داد !

تا که از راه بازشان دارد آینه چهره ای هراسان داشت

تاج خورشید روز تاسوعا توی چشمانشان قدم می زد ....

باز بر لب سپید می خواند او غافل از اینکه رنگ طوفان داشت

جاده یکباره ریخت در نفسش .... اتفاقی که سرفه را هم بست

غول آهن فشرد حجمش را شاخ میزد که راه قوچان داشت .....

مرگ رفت و شکست خورد از شعر   قاب درشیشه بود لبخندش ....!

گر چه در ، دم رضا بروسان خفت ... جاده میرفت و باز هم جان داشت

رضا رجا

و یک کار آزاد:

.................................................................

 شعر سپیدار

هنوز ریشه هایت جریان دارد

و از دهانت سیب سرخ

چکه میکند

چگونه باور کنم رفتنت را

وقتی هنوز چمدانت را نبسته ای

و بسته سیگارت ...

تو را ترک نکرده

ابرویت ابرو باد را تکان میداد

روشن که می شدی

گلدانها سرک می کشیدند .....


جاده را به دوش کشیدی 


دوش خبرت را آوردند.......

من حمام خون گرفتم !!!

رضا رجبی ( رجا)

رضا بروسان در بهشت رضا آرام گرفت

با نهایت تاسف و تاثر امروز رضا بروسان  شاعر مشهدی با حضور جمع کثیری از شاعران خراسانی در بهشت رضا مشهد به خاک سپرده شد

یادشان گرامی

رجا

چقدر کوتاه......

خبر کوتاه بود و باور نکردنی رضا بروسان در گذشت و دیگر در جمع ما نیست .

غلامرضا بروسان در حادثه رانندگی بهمراه همسر و دختر خردسالش به سرای باقی شتافت. 

  

 غوره نشده شراب مستیم رضا  

از شیشه نبودیم و شکستیم رضا  

بلعیده تو را دهان یک جاده ولی : 

 ما ((زنده کش مرده پرستیم)) رضا  .

.......................................................

در چهره ی تو سیبی و سرخی دیدم 

من از لب تو ترانه ها میچیدم ......

آزاد شدی شبیه اشعار خودت

در بسته ی سیگار تو در تبعیدم


......................................................................

ا گر چه سخت ، چه آسان  رضا بروسان رفت

غزال شعر خراسان  رضا بروسان رفت

رسید تیر به رنگین کمان و بالا رفت

میان جاده ی قوچان رضا بروسان رفت

تسلیت

رجا